جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شعیب: (تعداد کل: 5)
شعیب
[شَ] (ع اِ) توشه دان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). توشه دان از چرم دوخته و یا توشه دان از دو طرف بریده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مَشک کهنه. ج، شُعُب. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مشک که از پوست بود. ج،...
شعیب
[شُ عَ] (اِخ)(1) نام پیغمبری که پدرزن موسی بود و نام اصلی وی اوثیرن و به فارسی یوبب گویند. (ناظم الاطباء). نام نبی علیه السلام و گویند نام اوثیرون بن صیقون بن عیفابن ثابت بن مدین بن ابراهیم. و گفته اند که اسم او شعیب بن میکائیل از اولاد مدین...
شعیب
[شُ عَ] (اِخ) ابن حسن، شیخ ایوب الدین. از زهاد و مرتاضان معاصر یعقوب بن یوسف بن عبدالمؤمن بود که از سلطنت استعفا نمود و مرید شیخ شد. (حبیب السیر چ سنگی تهران ج1 ص440).
شعیب
[شُ عَ] (اِخ) ابن خازم. پیشوای خازمیه یکی از فِرَق پانزده گانهء خوارج. (بیان الادیان). رئیس خازمیه، فرقه ای از خوارج. (مفاتیح).