شعیب
[شَ] (ع اِ) توشه دان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). توشه دان از چرم دوخته و یا توشه دان از دو طرف بریده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مَشک کهنه. ج، شُعُب. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مشک که از پوست بود. ج، شعاب. (مهذب الاسماء).