جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه شعله: (تعداد کل: 4)

شعله

[شُ لَ] (ع اِ) شعله. سپیدی در دم اسب و پیشانی و پس سر آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به شَعَل شود. || هیمه ای که در آن آتش درگرفته باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || زبانه و درخشش آتش. ج، شُعُل. (منتهی الارب)....

شعله

[شُ لَ] (اِخ) ابوالعباس شعله بن بدر اخشیدی. فرمانروای دمشق و امیری شجاع و زبردست بود. وی در سال 344 ه . ق. در جنگی که با مهلهل عقیلی میکرد کشته شد. (از اعلام زرکلی).

شعله

[شُ لَ / لِ] (از ع، اِ) شعله. زبانهء آتش و وراغ. (ناظم الاطباء). زبانه. زبانهء آتش. الاو. الو. آتش افروخته. لهیب. آفرازه. پارهء آتشی که می درخشد. پارهء آتش که می بجهد. قبس. مقباس. (یادداشت مؤلف). صاحب آنندراج گوید: زبانهء درخشش آتش، وشو، سرکش، بیباک، درگیر، دوزخ سوار، موجدار،...

شعله

[شُ لَ] (اِخ) اغورلو (یا اغوریور، اغونور) بیگ پسر امامقلی خان حاکم فارس. از گویندگان قرن یازدهم هجری بود و شاه صفی پس از کشتن پدرش به چشمان وی نیز میل کشید و او را به زندان افکند. شعله در زندان درگذشت. از اشعار اوست:
خنده از گل گریه از ابر...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.