شعله
[شُ لَ] (اِخ) اغورلو (یا اغوریور، اغونور) بیگ پسر امامقلی خان حاکم فارس. از گویندگان قرن یازدهم هجری بود و شاه صفی پس از کشتن پدرش به چشمان وی نیز میل کشید و او را به زندان افکند. شعله در زندان درگذشت. از اشعار اوست:
خنده از گل گریه از ابر بهار آموختیم
ما ز هر صاحبدلی یک شمه کار آموختیم.
(از فرهنگ سخنوران) (از قاموس الاعلام ترکی).
خنده از گل گریه از ابر بهار آموختیم
ما ز هر صاحبدلی یک شمه کار آموختیم.
(از فرهنگ سخنوران) (از قاموس الاعلام ترکی).