جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه شبیب: (تعداد کل: 17)

شبیب

[شَ] (ع مص) نشاط کردن. نشاط کردن اسب و آن برداشتن هر دو دست باشد. (آنندراج) (منتهی الارب). برسکزیدن اسب. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی).

شبیب

[شَ] (اِخ) ابن اهود. بطنی است از بهراء از قحطانیه و از قبیلهء شبیب بن اهودبن بهراء می باشند. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 580).

شبیب

[شَ] (اِخ) ابن بجره الاشجعی. از خوارج کوفه که در قتل علی (ع) شریک ابن ملجم بود. اول شبیب شمشیری به علی زد و ضربت دیگر را ابن ملجم به فرق علی وارد نمود. بیشتر مورخان برآنند که شبیب پس از مضروب نمودن علی در میان جمعیت فرار کرد و...

شبیب

[شَ] (اِخ) ابن حمدان کحال، ابوعبدالرحمن، طبیب و شاعر مقیم قاهره بود. و دیوان شعر دارد و در سال 625 ه . ق. به دنیا آمد و در 657 ه . ق. درگذشت. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 228).

شبیب

[شَ] (اِخ) ابن شیبه بن عبدالله التمیمی منقری اهتمی ملقب به ابومعمر، از ندیمان خلفای بنی امیه و از دهاه بوده و چون فصاحت بیان داشت او را خطیب خواندندی. در سال 170 ه . ق. درگذشت. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 229).

شبیب

[شَ] (اِخ) ابن عمروبن عدی بن حارثه بن عمرو مزیقیاء. جدی است جاهلی فرزندانش از بطن مزیقیاء از ازد از قحطانیه اند. (از اعلام زرکلی ج 3 ص229).

شبیب

[شَ] (اِخ) ابن وثاب نمیری. امیر و والی رقه و سروج و حران بود. نخست برای المستنصر علوی خطبه میخواند و سپس برای القائم عباسی (430 ه . ق.). مردی شجاع و کریم و اصیل بود و در سال 431 ه . ق. در حران بدورد حیات گفت. (از اعلام...

شبیب

[شَ] (اِخ) ابن یزیدبن نعیم بن قیس شیبانی. ملقب به ابوالضحاک. از دلاوران معروف و رهبران قیام علیه بنی امیه بوده است. جاحظ در وصف وی نویسد: در جنگ مردی دلیر بود و به اتفاق صالح بن مسرح علیه حجاج ثقفی در موصل قیام نمود و دعوی خلافت کرد و...

شبیب

[شَ] (اِخ) امین بن عمر دمشقی حنفی در دمشق نشو ونما یافت و در 55سالگی، در سال 1322 ه . ق. درگذشت از آثار اوست: شرح البرده. قصه المولد، شرح علی الادعیه المأثوره. (از معجم المؤلفین ج 3 ص 10).

شبیب

[شَ] (اِخ) الحبطی بن سعید التمیمی از رجال حدیث و کتابی در فن روایت حدیث دارد. از مردم بصره و برای تجارت به مصر سفر میکرده است و به سال 186 ه . ق. در بصره درگذشته است. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 228).

شبیب

[شَ] (اِخ) الکندی بن السکون بن اشرس بن کنده. جدی است جاهلی از قحطان و فرزندان وی در مصر و شام و اندلس پراکنده شدند. از جملهء آنها «تجیبیون» می باشند منسوب به مادرشان تجیب دختر ثوبان. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 228).

شبیب

[شَ] (اِخ) بطنی است از قبیلهء آل مره که منازل ایشان از راه جنوبی به احساء و ریاض تا اطراف خَرج و عقیر تا واحهء جافورا و جبرین تا اواسط ربع الخالی امتداد دارد و به دو شاخه تقسیم می شوند: آل سعید و آل غفران. (از معجم قبائل العرب...

شبیب

[شَ] (اِخ) شاخه ای است از جعیلات از کرفه از اثیج از هلال بن عامر از عدنانیه و در افریقای شمالی میزیسته اند. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 580).

شبیب

[شَ] (اِخ) بطنی است بزرگ از قضاعه از قحطانیه. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 580).

شبیب

[شَ] (اِخ) بطنی است از آل عبدعون از قبیلهء قراغول از شمر طوقه. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص580).

شبیب

[شَ] (اِخ) بطنی است از زهیر از جُذام از قحطانیه که با قبیلهء زهیر در دقهلیه و مرتاحیهء مصر سکونت داشتند. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص579).

شبیب

[شَ] (اِخ) بطنی است از خزاعه. و محل سکونت ایشان به شام بود. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 579).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.