جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سیف: (تعداد کل: 2)
سیف
[سَ] (ع مص) شمشیر زدن (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) بشمشیر کسی را زدن (آنندراج) : به آداب سیف و سنان مرتاض گشته (ترجمهء تاریخ یمینی ||) شکافته شدن (از منتهی الارب): سافت یده؛ شکافته شد دست او و ریشه گرفت گرداگرد ناخن او (ناظم الاطباء) (منتهی الارب...