جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ساسی: (تعداد کل: 12)
ساسی
(ع ص، اِ) گدا و گدائی کننده( 1) (برهان) (شرفنامهء منیری) (رشیدی) گدا و دریوزه گر (جهانگیری) (استینگاس) (ناظم الاطباء) : چه خیزد ز اول ملکی که در پیش دم آخر بود ساسی و بی سامان چه ساسانی چه سامانی سنائی خاک پاشان دیگرند و ( بادپیمایان دگر کی توان...
ساسی
(حامص) گدائی (شرفنامهء منیری) (برهان) (استینگاس) (ناظم الاطباء) گدائی کردن (برهان) (شعوری از فرهنگ میرزا) به این حاصل مصدر این کلمه را « ی» را بمعنی گدا گرفته و با افزودن « ساس » معنی اساسی ندارد و شاهدی نیز دیده نشد فرهنگ نویسان به این معنی نقل کرده اند.
ساسی
(اِخ) قریه ای است زیر واسط حجاج (معجم البلدان یاقوت).
ساسی
( (اِخ) (نهر) یکی از پنج نهری بود که در زیر واسط از دجله برمیداشتند (نزهه القلوب چ اروپا ص 214.
ساسی
نامند رجوع به چاچی « تاشکند » (ص نسبی) نسبت است به ساس (= ساش = چاچ = شاش) شهری از ترکستان قدیم که امروز آن را شود.
ساسی
(اِخ) در اصطلاح رجالی لقب رحیله بن ثعلبه است (ریحانه الادب).
ساسی
(اِخ) ابراهیم بن محمد ساسی وراق از لغویان و نحویان قدیم است (فهرست ابن ندیم).
ساسی
(اِخ) ابوالمعالی بن ابی الرضابن بدر ساسی از مردم ساس واسط و از محدثان است (معجم البلدان یاقوت).
ساسی
(اِخ) مولانا حمیدالدین ساسی از مشایخ عرفا بود رجوع به ساشی شود.
ساسی
1879 م) و پسر سیلوستردوساسی خاورشناس نامی - (اِخ)( 1) ساموئل استزاد سیلوستردو ادیب فرانسوی از مردم پاریس ( 1801 است وی کتابداری کتابخانهء شخصی مازارن و عضویت فرهنگستان فرانسه و مجلس سنای آن کشور را داشت و کتابهای چندی Samuel, Ustazade Silvestre de Sacy - ( از او بیادگار...
ساسی
1838 م) است پدرش بحرفهء قضا اشتغال - (اِخ)( 1) سیلوستردو از خاورشناسان و رجال مشهور فرانسه و از مردم پاریس ( 1758 داشت ساسی هنوز کودک بود که پدرش درگذشت و تربیت او بر عهدهء مادر قرار گرفت وی از همان آغاز جوانی ضمن تحصیل حقوق تحقیق و مطالعه...
ساسی
1684 م) فرانسه، از پیروان ژانسینوس( 3) و مترجم - (اِخ)( 1) لوئی ایزاک لومستر دو( 2) از نویسندگان و حکمای کلامی ( 1613 Saci, Sacy (2) - Louis Isaac, Le Maistaire de (3) - Janseniste - ( تورات است ( 1.