جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه زلزل: (تعداد کل: 3)

زلزل

[زَ لَ زِ] (ع اِ) متاع رخت (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) اثاث متاع (اقرب الموارد).

زلزل

[زُ زُ] (ع ص، اِ) طبل نواز دانا و ماهر در آن (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد ||) غلام زلزل و قلقل؛ خفیف (اقرب الموارد).

زلزل

[زَ زَ] (اِخ) مغنی ای بوده که در عودنوازی بدان مثل زنند (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) یقال: اطرب من عود زلزل (اقرب الموارد) منصوربن جعفر موسیقی دان و عودنواز معروف معاصر هارون و مأمون است وی از ابراهیم موصلی (متوفی به سال 188 ه ...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.