جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه دینور: (تعداد کل: 6)
دینور
[نْ وَ] (ص مرکب) متدین صاحب دین مؤمن دیندار دینی متشرع : هر آن دینور کو نه بر دین بود ز یزدان و از منش نفرین بودفردوسی یکی دینور بود یزدان پرست که هرگز نبردی به بیداد دستفردوسی بیرون ز یک پدر تو نغوشاک زاده ای من تا به سی...
دینور
[نَ وَ] (اِخ) شهری از توابع جبل است که نزدیک قرمیسین (خرمیسین) میباشد مردم بسیاری منسوب به آنجا میباشند فاصله آن تا همدان بیست و چند فرسخ و تا شهرزور چهار منزل است وسعت آن به اندازه دو ثلث همدان است میوه ها و کشتزارها و آبهای فراوان دارد و...
دینور
[نَ وَ] (اِخ) یکی از دهستانهای چهارگانه بخش صحنهء شهرستان کرمانشاهان است قراء دهستان در طول دره های جامیشان، شاهپورآباد، ارمنی جان و کندوله واقع است مرتفع ترین کوه در قسمت مرتفع مرکزی دهستان کوه زرین کوه است با ارتفاع قلهء 2517 متر در صورتی که ارتفاع آبادی میان راهان...
دینور
[نَ وَ] (اِخ) نام رودخانه ای است در بخش صحنهء کرمانشاهان این رودخانه از کوههای باختری کندوله شمالی سرتخت و بخش سنقر و کوههای دهستان خدابنده لو سرچشمه گرفته در آبادی میان راهان یکی شده وارد تنگ دینور میشود طول تنگ دینور در حدود 12 هزار گز است این رود...
دینور
( [نَ وَ] (اِخ) دهی است از دهستان حسن آباد بخش کلیبر شهرستان اهر با 345 تن سکنه (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4.
دینور
[نَ وَ] (اِخ) (مقبرهء) از مقابر دورهء هخامنشی در نزدیک بیستون است (یادداشت مؤلف).