جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه دمی: (تعداد کل: 8)

دمی

[دَ] (ص نسبی) منسوب به دم، به معنی نفس و جز آن (یادداشت مؤلف (||) اِ) کته پلو که آب آن را نکشند و بجوشانند تا آب آن تبخیر شود و برنج بپزد چلو که آب آن با آبکش نگیرند، و بیشتر غذای مردم ساحل خزر همان است (یادداشت مؤلف||)...

دمی

[دَ] (ص نسبی) منسوب به دم عربی خونین (از ناظم الاطباء) و رجوع به دم شود.

دمی

[دَ می ی] (ع ص نسبی) منسوب به دم است (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) رجوع به دم شود|| دخانی (یادداشت مؤلف).

دمی

[دَ مَنْ] (ع مص) خون آلوده گردیدن (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) خون آلود شدن (المصادر زوزنی) (دهار).

دمی

1) [دُ مَنْ] (ع اِ) جِ دمیه (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) رجوع به دمیه شود ( 1) - در ناظم الاطباء بعد ) از میم، الف مقصور آمده است.

دمی

[دُ می ی] (ع اِ) جِ دم (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) جِ دم، به معنی خون (آنندراج) رجوع به دم شود.

دمی

[دُ می ی] (ع مص) خون آلوده گردیدن (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).

دمی

[دُ مَی ی] (ع اِ مصغر) مصغر دَم (آنندراج) (اقرب الموارد) مقدار کمی از خون (ناظم الاطباء) رجوع به دَم شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.