دمی
[دَ] (ص نسبی) منسوب به دم، به معنی نفس و جز آن (یادداشت مؤلف (||) اِ) کته پلو که آب آن را نکشند و بجوشانند تا آب آن تبخیر شود و برنج بپزد چلو که آب آن با آبکش نگیرند، و بیشتر غذای مردم ساحل خزر همان است (یادداشت مؤلف||) دمپخت دمپختک رجوع به دمپختک شود || شطب سبیل ثفر نوعی چپق کوتاه دستهء کوچک سر (یادداشت مؤلف) نوعی از غلیان و یا چپق (ناظم الاطباء).