جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه دردآلود: (تعداد کل: 2)
دردآلود
[دَ] (ن مف مرکب) دردآلوده آلوده به درد دردناک دردمند دلگیر غمناک (ناظم الاطباء) : ز آه آن طفلکان دردآلود گردی از غار بردمید چو دودنظامی آه دردآلود سعدی گر ز گردون بگذرد در تو کافردل نگیرد ای مسلمانان نفیر سعدی روی زرد است و آه دردآلود عاشقان را گواه...
دردآلود
[دُ] (ن مف مرکب) دردآلوده هر چیز روانی مانند آب و یا شیر که کدر و آلوده به دردی باشد (ناظم الاطباء) توأم با دُرد تیره کدر به لای آمیخته (یادداشت مرحوم دهخدا) : باده دردآلودتان مجنون کند صافی ار باشد ندانم چون کندمولوی؟.