جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه دخال: (تعداد کل: 3)

دخال

[دِ] (ع مص) شتر آب خورده را میان دو شتر تشنه در آوردن در آبخور تا بخورد قدری که نخورده باشد (آنندراج ||) درآمدن بعضی مفاصل در بعض (اقرب الموارد) (آنندراج (||) اِ) نیت قصد: دخال الرجل؛ نیت مرد و نهانی او (آنندراج).

دخال

[دِ / دُ] (ع اِ) گیسوهای اسب (منتهی الارب).

دخال

[دَخْ خا] (ع ص) آنکه بسیار در کارهای دیگران درآید (یادداشت مؤلف) که در کارها دخل و تصرف کند - دخال الاذن؛ هزارپا (ذخیرهء خوارزمشاهی) گوش خزک گوش خز گوش خیه.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.