دخال
[دِ] (ع مص) شتر آب خورده را میان دو شتر تشنه در آوردن در آبخور تا بخورد قدری که نخورده باشد (آنندراج ||) درآمدن بعضی مفاصل در بعض (اقرب الموارد) (آنندراج (||) اِ) نیت قصد: دخال الرجل؛ نیت مرد و نهانی او (آنندراج).