جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه خراس: (تعداد کل: 5)

خراس

[خَ] (اِ مرکب) آسیای بزرگی را گویند که آنرا با چارپا گردانند نه با آب (از برهان قاطع)( 1) (از ناظم الاطباء) آسیای بزرگ که به خر و ستورش گردانند (از شرفنامهء منیری) آسیای بزرگ و اس که با خر گردانند (از آنندراج) نوعی از آسیا که خر یا گاو...

خراس

[خَ] (ع اِ) زاج سور طعام ولادت خُرس (یادداشت بخط مؤلف) رجوع به خرس در این لغت نامه شود.

خراس

[خَ ر را] (ع ص) خم فروش خم گر (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از تاج العروس).

خراس

( (اِخ) مولای عتبه بن غزوان و از مهاجران و بدری بود (از تاریخ گزیده چ لیدن ص 224.

خراس

(اِخ) ده کوچکی است از دهستان قاقازان بخش ضیاءآباد شهرستان قزوین این ده در نودهزارگزی شمال ضیاءآباد و 18 هزارگزی راه عمومی واقع است به آنجا 55 تن سکنه از طایفهء غیاثوند زندگی می کنند که در زمستان به ارس آباد می روند (از فرهنگ ( جغرافیایی ایران ج 1.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.