جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خاصبک: (تعداد کل: 3)
خاصبک
[بَ] (اِخ)( 1) نام شخصی بوده که با ملک و اتابک محمد پیوست و مردی مکار بود: چون ملک و اتابک محمد دو سه ماه در ضیافت خانهء امراء ایگ بودند پس بر عزم استعداد روی بفارس نهادند و در پسا خاصبک با ملک و اتابک محمد پیوست و فوجی...
خاصبک
[بَ] (اِخ) ابن بلنگری یکی از امراء سلطان مسعودبن محمدطبربن ملکشاه بود: وقتی که جاولی جاندار بخدمت سلطان رسید سلطان را خدمت کرد و منزلتش در نزد سلطان بالا رفت و سلطان چون حاجب تاتار را از مقام حاجبی خلع و عزل کرد این مقام را بفخرالدین عبدالرحمن بن طغایرک...
خاصبک
[خاص ص بَ] (اِخ)گرشاسب بن علی بن شمس الملوک فرامرز علاءالدوله محمد بن دشمن زیار مکنی به ابوکالنجار (رودکی چ را بنام او کرد « نزهت نامه علائی » سعید نفیسی ج 1 ص 27 و 28 ) رجوع به ابوکالنجار شود شهمردان بن ابی الخیر کتاب.