جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حماله: (تعداد کل: 3)
حماله
[حَ لَ] (ع اِ) دیه و تاوان و جز آن که از بهر مردمان بردارند. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به حَمال شود. || کفالت. (اقرب الموارد). || (مص) ضامن و کفیل کسی شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد): حمل به حماله؛ کفله. || ظاهر کردن خشم را. (منتهی الارب)...
حماله
[حَمْ ما لَ] (ع ص) مؤنث حمال است. (اقرب الموارد) : و امرأته حماله الحطب. (قرآن 111/4).
- حماله الحطب؛ (مأخوذ از قرآن) لقب زن ابولهب یعنی ام جمیل است. رجوع به این کلمه در ردیف خود شود.
- حماله الحطب؛ (مأخوذ از قرآن) لقب زن ابولهب یعنی ام جمیل است. رجوع به این کلمه در ردیف خود شود.
حماله
[حِ لَ] (ع اِ) پیشهء حمالی. (منتهی الارب). حرفهء حمال. (اقرب الموارد). || دوال شمشیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دوال نیام شمشیر. (مهذب الاسماء). ج، حمایل. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). اصمعی گوید: حمایل از لفظ خود واحدی ندارد و واحد آن مِحمَل است. (از اقرب الموارد).