جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حله: (تعداد کل: 5)

حله

[حَلْ لَ] (ع اِ) ضعف. فتور. || شکستگی. || جهت چیزی و مقصود آن. (منتهی الارب). جهته و قصده. (از اقرب الموارد). || زنبیل کلان از نی. || جای. منزل. (منتهی الارب).

حله

[حِلْ لَ] (ع اِ) گروهی از مردم که بجایی فرودآمده باشند. (از منتهی الارب). مردمان فرودآمده. (از مهذب الاسماء). || نوعی از فرودآمدن. || جماعت خانه ها یا صد خانه. || مجلس. || جای اجتماع. || درختی خاردار که شتران برغبت خورند. || پاره ای از بوریا. || ضعف و...

حله

[حُلْ لَ] (ع اِ) ازار. (از منتهی الارب) (آنندراج). || ردا. (از منتهی الارب) (از آنندراج). || بردهای یمانی باشد یا غیر آن. (منتهی الارب) (از آنندراج). و لایکون حله الامن ثوبین او ثوب له بطانه و سلاخ. ج، حُلَل، حِلال. (منتهی الارب). || جامهء نو. پوشاکی که همه بدن...

حله

[حَلْ لَ] (اِخ) دهی است به ناحیهء دجیل از بغداد. (منتهی الارب).

حله

[حِلْ لَ] (اِخ) مزیدیه. جامعان. (از منتهی الارب). یاقوت چنین آرد: حلهء بنی مزید شهر بزرگی است که میان بغداد و کوفه واقع شده و به جامعان موسوم است. طول آن 67 درجه و سدس و عرض آن 32 درجه است. معدل النهار 15 درجه و درازترین روزها بچهارده ساعت...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.