جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حجیب: (تعداد کل: 2)
حجیب
[حِ] (ع اِ) پرده. از حجاب ساخته شده است. (از ناظم الاطباء). ممالهء حجاب :
بحجاب اندرون شود خورشید
گر تو گیری از آن دو لاله حجیب
آن زنخدان به سیب ماند راست
اگر از مشک خال دارد سیب.رودکی.
تا چشم نظاره زو خبر ندهد
هم نور جمال او حجیبش بین.خاقانی.
من ترا بیدار کردم از نهیب
تا...
بحجاب اندرون شود خورشید
گر تو گیری از آن دو لاله حجیب
آن زنخدان به سیب ماند راست
اگر از مشک خال دارد سیب.رودکی.
تا چشم نظاره زو خبر ندهد
هم نور جمال او حجیبش بین.خاقانی.
من ترا بیدار کردم از نهیب
تا...
حجیب
[حَ] (اِخ) نام موضعی است در شعر افوه أودی:
فلما أن رأونا فی وغاها
کآساد الغریفه و الحجیب. (معجم البلدان).
فلما أن رأونا فی وغاها
کآساد الغریفه و الحجیب. (معجم البلدان).