جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جهم: (تعداد کل: 3)
جهم
[جَ] (ع مص) روی ترش کردن. (تاج المصادر). ترش رویی کردن. (منتهی الارب). روبرو شدن با کسی با رویی ترش و عبوس. (اقرب الموارد). ناخوش آمدن. (المصادر زوزنی). || (ص) روی ترش و زشت. (منتهی الارب). گویند هو جهم الوجه. (منتهی الارب). رجوع به جَهِم شود. || عاجز ضعیف. (منتهی...
جهم
[جَ هِ] (ع ص) روی ترش و زشت، گویند هو جهم الوجه. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به جَهْم شود.
جهم
[جَ] (اِخ) ابن قیس یا جُحَیم قیس. از صحابیان است. (منتهی الارب).