جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جهاندن: (تعداد کل: 1)
جهاندن
[جَ دَ] (مص) جهانیدن. مصدر متعدی از جهیدن، جستن. بجستن واداشتن. پرش دادن. به جست و خیز وادار کردن. (فرهنگ فارسی معین). سکیزاندن :
فرس بیرون جهاند از کل کونین
علم زد بر سریر قاب قوسین.نظامی.
اسب در میدان رسوایی جهانم مردوار
بیش از این در خانه نتوان گوی و چوگان باختن.
سعدی.
|| رویاندن. رویانیدن...
فرس بیرون جهاند از کل کونین
علم زد بر سریر قاب قوسین.نظامی.
اسب در میدان رسوایی جهانم مردوار
بیش از این در خانه نتوان گوی و چوگان باختن.
سعدی.
|| رویاندن. رویانیدن...
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.