جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جدید: (تعداد کل: 9)
جدید
[جَ] (ع ص، اِ) نو. (دهار) (منتهی الارب). هر چیز که نو باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). ضد قدیم. (اقرب الموارد). نو و تازه و هر چیز تازه. (ناظم الاطباء). نقیض قدیم : الم تر ان الله خلق السموات و الارض بالحق اِن یشأ یذهبکم و یأتِ بخلق جدید. (قرآن 14...
جدید
[جَ] (اِخ) اسم نهری است به یمامه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اسم نهری است که مروان بن ابی حفصه شاعر به یمامه کنده است. در قدیم آن را «ربی» میگفتند. (از معجم البلدان).
جدید
[] (اِخ) قریه ای است یک فرسنگی میانهء شمال و مشرق جهرم. (فارسنامه).
جدید
[جَ] (اِخ) نام کوهی است از کوههای اجاء. (از معجم البلدان).
جدید
[جَ] (اِخ) نام کوهی است در سرزمین ازد. (از معجم البلدان).
جدید
[جَ] (اِخ) قریه ای است از قرای بلوک صمکان فارس. این بلوک در طرف مایل بجنوب شرقی شیراز در بیست وسه فرسخی واقع شده و محصول آن غله و خرما و لیمو و پنبه و برنج است و اراضی آن از آب قنات و چشمه مشروب میشود. (مرآت البلدان ج4).
جدید
[جَ] (اِخ) قریه ای است از توابع کربال از محال فارس. اکثر محصول آن شتوی است و شلتوک کاری هم میکنند. طول بلوک کربال از مشرق بمغرب زیاده از 20 فرسخ و عرض آن هشت فرسخ است. این بلوک هشت حمام و ده مسجد دارد. آب این بلوک از رودخانه...
جدید
[جَ] (اِخ) (در...) نام یکی از دروازه های پنجگانهء شارستان زرنج است. (از ذیل تاریخ سیستان چ بهار ص158).
جدید
[جَ] (اِخ) ابن خطاب کلبی. حاضر بود فتح مصر را. (از منتهی الارب).