جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تیس: (تعداد کل: 4)
تیس
(اِ) گونه ای از غبیرا. غبیراء بری. گونه ای از پستنک که درختچه ای است قلیل الوجود در جنگلهای شمالی ایران در ارتفاعات بسیار مثلاً در کلاردشت و نور و پل زنگوله و کجور، میان ارتفاعات 1700 تا 2600 گزی. و نام تیس را در نور به این گیاه دهند....
تیس
[تَ] (ع اِ) تکه و نر از آهو یا آنکه بر آن یکسال گذشته باشد. ج، تیوس. اتیاس. تیسه. متیوسا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نر از آهو و بز و وعول. ج، تیوس و اتیاس و تیسه و اسم الجمع متیوسا. (از اقرب الموارد). به معنی بز نر که در...
تیس
[تَ یَ] (ع اِمص) اسم مصدر است از تیساء. (از منتهی الارب). مانستن هر دو شاخ حیوانی به شاخهای بز کوهی. (ناظم الاطباء). رجوع به تیساء شود.
تیس
(اِخ) بندری نزدیک چاه بهار به خلیج فارس. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).