جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بلغور: (تعداد کل: 2)
بلغور
[بُ] (اِ) هرچیز درهم شکسته و درهم کوفته، عموماً. (برهان) (آنندراج). || گندم نیم پخته که آن را در آسیا انداخته شکسته باشند، خصوصاً. (برهان) (آنندراج). گندم یا جو که بپزند سپس خشک و نیم کوب کرده در آش و دم پخت و جز آن کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). اَفشه....
بلغور
[بَ] (اِخ) دهی ازدهستان چولائی خانه، بخش حومهء شهرستان مشهد. سکنهء آن 823 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).