جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه بقیه: (تعداد کل: 2)

بقیه

[بَ قی یَ] (ع اِ) مانده، یقال: بقی من الشی ء بقیه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). مانده. (آنندراج). بازمانده. ج، بقایا. (مهذب الاسماء). بقیهء چیزی از جنس آن است چنانکه گفته نمیشود: ان زیداً بقیه اخیه. (از اقرب الموارد).
- بقیه السیف؛ لشکری که بعد از هزیمت باقی مانده باشد. مجازاً...

بقیه

[بَ قی یَ / یِ] (از ع، اِ) مأخوذ از تازی، مانده و باقی چیزی: امیدوارم که بقیهء عمر را در خدمت به ملت صرف کنم. (فرهنگ نظام). بقیهء عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند. (گلستان). بقیهء عمر در گوشه ای نشینم و عزلت گزینم. (گلستان).
- بقیهء سابعین؛ کنایه از...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.