بقیه
[بَ قی یَ / یِ] (از ع، اِ) مأخوذ از تازی، مانده و باقی چیزی: امیدوارم که بقیهء عمر را در خدمت به ملت صرف کنم. (فرهنگ نظام). بقیهء عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند. (گلستان). بقیهء عمر در گوشه ای نشینم و عزلت گزینم. (گلستان).
- بقیهء سابعین؛ کنایه از نیک مردان است. (انجمن آرا).
- بقیهء سابعین؛ کنایه از نیک مردان است. (انجمن آرا).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.