جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بدلی: (تعداد کل: 1)
بدلی
[بَ دَ] (ص نسبی) چیزی که جنسش بد باشد. خوش ظاهر و بدباطن. (فرهنگ لغات عامیانهء جمال زاده). قلب. (یادداشت مؤلف) :
یک هنرستش که عیب او ببرد
آنکه زوالست فعلش و بدلی(1).
ناصرخسرو (دیوان چ مینوی ص443).
(1) - مرجع ضمیر «ش» چرخ و روزگار است. بنابراین ظاهراً شاعر بدلی را بمعنی ناپایدار...
یک هنرستش که عیب او ببرد
آنکه زوالست فعلش و بدلی(1).
ناصرخسرو (دیوان چ مینوی ص443).
(1) - مرجع ضمیر «ش» چرخ و روزگار است. بنابراین ظاهراً شاعر بدلی را بمعنی ناپایدار...
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.