جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بختی: (تعداد کل: 6)
بختی
[بُ] (اِ) شتر قوی درازگردن متولد از عربی و عجمی منسوب است به بخت نصر. (منتهی الارب). قسمی شتر. شتر خراسانی. (یادداشت مؤلف). شتر قوی بزرگ که از جانب خراسان آرند. نوعی شتر قوی بزرگ سرخ که از جانب خراسان آرند و این منسوب به بخت است که پادشاهی بوده...
بختی
[بَ] (اِخ) نام یکی از عشایر کرد. بنا بروایت شرفنامه، کیش یزیدی در میان بسی از طوایف کرد، از آن جمله قسمتی از عشایر بختی و محمودی و دنبلی انتشار داد. (از کرد و پیوستگی نژادی او ص131).
بختی
[بُ] (اِخ) لقب ابن عمر کوفی عیار. (منتهی الارب).
بختی
[بَ] (اِخ) از شعرای تبریز که بیشتر عمر خود را در شیراز گذرانده است. (فرهنگ سخنوران). ازوست:
امید جور از تو ندارم چه جای لطف
نومیدیم ببین به چه غایت رسیده است.
(از قاموس الاعلام).
امید جور از تو ندارم چه جای لطف
نومیدیم ببین به چه غایت رسیده است.
(از قاموس الاعلام).
بختی
[بَ] (اِخ) دهی از دهستان بزینه رود بخش قیدار زنجان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج2).
بختی
[بَ] (ص نسبی) منسوب به بخت. (ناظم الاطباء). رجوع به بخت شود.