جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه باشتاب: (تعداد کل: 1)
باشتاب
[شِ] (ص مرکب، ق مرکب)(1)شتاب کننده. عجول. باعجله :
کسی را که مغزش بود باشتاب
فراوان سخن باشد و دیریاب.فردوسی.
گر او جنک سازد نسازیم جنگ
که او باشتابست و ما با درنگ.فردوسی.
(1) - از با + شتاب (حامص) از شتافتن و رجوع به شتاب و شتافتن شود.
کسی را که مغزش بود باشتاب
فراوان سخن باشد و دیریاب.فردوسی.
گر او جنک سازد نسازیم جنگ
که او باشتابست و ما با درنگ.فردوسی.
(1) - از با + شتاب (حامص) از شتافتن و رجوع به شتاب و شتافتن شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.