جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اکمال: (تعداد کل: 2)
اکمال
[اَ] (اِ) قی. (شرفنامهء منیری). به معنی قی و استفراغ باشد. (آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) (از هفت قلزم) (از برهان). و رجوع به اکماک شود.
اکمال
[اِ] (ع مص) تمام گردانیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کامل کردن و تمام کردن. (آنندراج) (غیاث اللغات). تمام کردن. (تاج المصادر بیهقی). تکمیل. تمام کردن. بپایان رسانیدن. به نهایت بردن: پس از اکمال سجدتین. (یادداشت مؤلف). || نیکو ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ||...