جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه الیاس: (تعداد کل: 29)

الیاس

[اِلْ] (اِ) جرجانی در تعریفات (ص23) گوید: کنایه از قبض است زیرا وی ادریس (کذا) است و چون الیاس به عالم روحانی عروج کرد و قوای مزاجی او در عالم غیب مستهلک شد و در آنجا قبض گردید از اینرو از آن به قبض تعبیر کنند - انتهی. و رجوع...

الیاس

[اِلْ] (اِخ)(1) نام پیغمبری است علیه السلام. (مهذب الاسماء). لفظ اعجمی است. (المعرب جوالیقی ص13). نام پیغمبریست مشهور و او پسرزادهء سام بن نوح و عم خضر است. (از برهان قاطع) (از هفت قلزم). برادر خضر است و همراه او آب حیات خورده، از اینرو همیشه زنده است و چنانکه...

الیاس

[اِلْ] (اِخ) نام پادشاه بحر خزر که دریای گیلان باشد. (برهان قاطع) (هفت قلزم) (مؤید الفضلاء). در فهرست ولف بصورت الیای آمده است. ظاهراً همان الیاس پیغمبر است که گفته اند وی حیات ابدی دارد و در دریاها باشد و درماندگان را یاری دهد. صاحب مجمل التواریخ و القصص (ص206)...

الیاس

[اِلْ] (اِخ)(1) او راست: کتاب «تاریخ مغول در آسیای مرکزی» که با همکاری دنیسن راس(2) تألیف کرده است. رجوع به حاشیهء «از سعدی تا جامی» چ1 ص189 شود.
(1) - N. Elias.
(2) - E. Denison Ross.

الیاس

[اِلْ] (اِخ) شاخه ای از تیرهء حاجیوند هیهاوند از طایفهء چهارلنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص77).

الیاس

[اِلْ] (اِخ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 28 هزارگزی شمال باختری نورآباد و هزارگزی باختر راه شوسهء خرم آباد به هرسین کرمانشاه. تپه ماهور و سردسیر است. سکنهء آن 240 تن است که به لهجهء لری فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه...

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن ابراهیم سینابی. او راست: رساله فی تفسیر بعض الاَیات و شرح مقاصد الطالبین تفتازانی و شرح الفقه الاکبر ابوحنیفه. (از کشف الظنون).

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن احمد سامانی. برادر اسماعیل سامانی، والی قزوین در سال 293 ه . ق. بود. رجوع به سامانی الیاس و تاریخ گزیده چ لندن صص837-840 شود.

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن اسحاق بن احمد. ابن اثیر در زیر حوادث سنهء 310 ه . ق. گوید: وی بسال 310 ه . ق. بر پدر خروج کرد و شکست خورد و بفرغانه رفت و در آنجا نیز دوباره خروج کرد و سی هزار سوار با وی گرد آمدند و قصد...

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن اسدبن سامان (امیر الیاس). حکمران هرات در حدود 198 ه . ق. و والی سیستان به سال 208 ه . ق. وی برادر نوح و یحیی و احمد، پدر اسماعیل و نصر، جد سامانیان بود. رجوع به معجم الانساب زامباور ج2 ص309 و حاشیهء آن و تاریخ...

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن الیسع. رجوع به الیاس (پیغمبر) و فارسنامهء ابن البلخی ص40 شود.

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن الیسع. از فرمانروایان سامانی در 301 ه . ق. رجوع به ترجمهء مازندران و استراباد رابینو ص184 شود.

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن حبیب بن ابی عبیده بن عقبه بن نافع ملقب به امیر شجاع (مقتول138 ه . ق. / 755 م.). وی همراه برادرش عبدالرحمن هنگام استیلا بر افریقیه بود، لیکن بعد با مردم قیروان بمخالفت با او برخاست و سرانجام او را کشت و حکومت افریقیه را بدست...

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن حَنّا. کشیش موصلی. در سالهای 1660 و 1683 م. به آمریکا سفر کرد و وصف آنجا را در کتابی بنام «رحله اول شرقی الی امیریکا» نوشت. (از اعلام المنجد).

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن عبدالله معروف به نهانی. وی کتاب «منهاج العابدین» غزالی را بترکی ترجمه کرده و مسائل العبادات الخمس را بدان افزوده است (925 ه . ق.). (از کشف الظنون ذیل منهاج العابدین).

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن عیسی آق حصاری. متوفی به سال 967 ه . ق. او راست: فرحنامه (تسحیر الاکبر) در علم حروف و طبیعت نامه (ترکی) و رموز دلگشا (نظم ترکی). (از کشف الظنون).

الیاس

[اِلْ] (اِخ) (سلطان...) ابن محمد بن اورخان. محمد بن محمود شروانی کتاب «الیاسیه فی الطب» را بنام وی تألیف و سپس ترجمه کرده است. (کشف الظنون ذیل الیاسیه). و رجوع به کشف الظنون شود.

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن مضربن نزار مکنی به ابوعمرو. از اجداد جاهلی و جزء سلسلهء نسب رسول خداست. گفته اند وی نخستین کسی است که بُدن را به بیت الحرام اهداء کرد. (از اعلام زرکلی چ1 ج1). و رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص126 و صبح الاعشی ج1 ص346 و...

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن هشام حائری. صاحب روضات الجنات گوید: وی شیخی ثقه و فقیه بود و از شیخ ابوعلی طوسی روایت میکند. در بعضی از اجازات بصورت شیخ هشام بن الیاس حائری آمده ولی در موارد دیگر الیاس بن هشام ذکر شده است و شاید این شخص پسر او باشد....

الیاس

[اِلْ] (اِخ) ابن یاسین. رجوع به الیاس (پیغمبر) و حبیب السیر چ خیام ج1 ص107 و مجمل التواریخ و القصص، حاشیهء ص93 و 206 شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.