جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اشتاب: (تعداد کل: 1)
اشتاب
[اِ / اُ] (اِمص) شتاب. (جهانگیری) (برهان). تعجیل. (برهان). عجله :
نشستند بر نرم ریگ کبود
به اشتاب خوردند چیزی که بود.فردوسی.
که این باره را نیست پایاب اوی
درنگی شود شیر ز اشتاب اوی.فردوسی.
یکایک رسن خواستند آن زمان
به اشتاب بستندش اندر میان.فردوسی.
دو استاد سپاهانی به اشتاب
برون بردند جان از دست غرقاب.عطار.
نقلست که او...
نشستند بر نرم ریگ کبود
به اشتاب خوردند چیزی که بود.فردوسی.
که این باره را نیست پایاب اوی
درنگی شود شیر ز اشتاب اوی.فردوسی.
یکایک رسن خواستند آن زمان
به اشتاب بستندش اندر میان.فردوسی.
دو استاد سپاهانی به اشتاب
برون بردند جان از دست غرقاب.عطار.
نقلست که او...