جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه اسکندریه: (تعداد کل: 6)

اسکندریه

[اِ کَ دَ ری یَ] (اِخ) شهری بمصر. || دهی میان حماه و حلب. || شهری به مرو. || شهری به صغد سمرقند. || نام دیگر بلخ. || دهی میان مکه و مدینه. || دهی بر دجله نزدیک واسط. || شهری در مجاری انهار بهند. || شهری بارض بابل. ||...

اسکندریه

[اِ کَ دَ ری یَ] (اِخ) اسکندر در سفر جنگی بهند، پس از ورود بولایت سودرس ها و مالیان و مطیع کردن آنان، درین ولایت شهری بنا کرد که موسوم باسکندریه گردید. (ایران باستان ص1843).

اسکندریه

[اِ کَ دَ ری یَ] (اِخ) اسکندر در بازگشت از سفر هند بایران، در کنار اقیانوس جای مساعدی، در جوار بندری انتخاب و شهری بنا کرد که موسوم باسکندریه شد (این محل را کراچی کنونی میدانند). (ایران باستان ص1857 و 1862).

اسکندریه

[اِ کَ دَ ری یَ] (اِخ) شهری در قفقاز (پاراپامیز) بنام اسکندر مقدونی. (ایران باستان ص 1777).

اسکندریه

[اِ کَ دَ ری یَ] (اِخ)(1) شهری بایتالیا (پیِه مُن) در کنار رود تانارو، شعبهء رود پو دارای 90000 سکنه و صنایع و محصولات شیمیایی.
(1) - Alexandrie.

اسکندریه

[اِ کَ دَ ری یَ] (اِخ)(1)اسکندریهء ایسوس در کنار دریای مغرب، بناکردهء آن تی گُن اول، از سلسلهء سلوکیان. (ایران باستان ص2111).
(1) - Alexandrette.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.