اسکندریه

معنی اسکندریه
[اِ کَ دَ ری یَ] (اِخ) شهری بمصر. || دهی میان حماه و حلب. || شهری به مرو. || شهری به صغد سمرقند. || نام دیگر بلخ. || دهی میان مکه و مدینه. || دهی بر دجله نزدیک واسط. || شهری در مجاری انهار بهند. || شهری بارض بابل. || شهری بکنار نهر اعظم. || شهری ببلاد هند، و پنج شهر دیگر بدین اسم است. (منتهی الارب). اسکندریه شهریست [ بمصر ] از دو سوی با دریای روم و دریای تنیس پیوسته و اندر وی یکی مناره است که گویند دویست ارش است اندر میان آب نهاده بر سر سنگی و هر گه که باد آید آن مناره بجنبد، چنانکه بتوان دید. (حدودالعالم).
شهر بزرگی است(1) در مصر در جهت غربی دلتای مصر و در ساحل دریا، در 200 هزارگزی شمال غربی قاهره در 31 درجه و 12 دقیقهء عرض شمالی و 27 درجه و 32 دقیقهء طول شرقی. و بعد از قاهره بزرگترین شهر مملکت مصر است و آن در دماغهء ممتدّ بجانب شمال از زبانهء تنگی که بحیرهء مربوط را از دریا جدا میکند، واقع شده در طرفین این دماغه دو لنگرگاه قدیم و جدید وجود دارد، در دهانهء هر یک ازین دو یک فنار (مناره = فار) موجود است. این شهر از آراسته ترین شهرهای ممالک شرقی میباشد، مخصوصاً محلهء فرنگیان آن که با زیباترین شهرهای اروپا همچشمی و رقابت میکند. کاخی بسیار باتکلف در رأس التین دارد که مخصوص خدیو است و همچنین چند عمارت عالی دیگر منسوب بخاندان خدیو در این محل وجود دارد. بورس مکمل، چندین مدرسه و چند جامع بزرگ بدانجاست. در لنگرگاه قدیم که در سمت مغرب واقع است یک دارالصنایع مجهز بحری و چند حوض بزرگ و برکه های متعدد هست. باغهای عمومی بسیار و نزهتگاههای دلکش و میدانهای وسیع و آراسته در این شهر دیده میشود. زیباترین این میدانها میدان محمدعلی است در منشیه که مرحوم محمدعلی پاشا بتزیین و تعمیر وی پرداخته و با حوضها و فواره ها و اشجار مزین کرده است و بعد مجسمهء فلزی بزرگ وی را در وسط میدان مزبور نصب کرده اند و یک ستون اسطوانی الشکل موسوم به عمود سواری و یک میلهء سنگی مسمی به مسلهء فرعون نیز در همین میدان مشاهده میشود، در سوالف ایام این مسله جفت بوده بعداً یکی از آن دو سرنگون شده و در این اواخر آنرا بدولت انگلیس دادند و بلندن منتقل شد. تجارت آن بسیار رونق دارد و سفائن پی درپی در آمد و شد میباشد. صادرات عمدهء آن عبارت است از: پنبه، شکر و واردات آن امتعه ایست که از اروپا بقصد تجارت بمصر و سودان حمل و نقل میشود. لنگرگاههای آن و مخصوصاً لنگرگاه قدیم که در جهت غربی واقع شده بسیار محکم و استوار است و در مدخلهای آن بعضی از سنگلاخها و تخته سنگها هست که حکم سد محکمی را دارند و بهمین لحاظ بی رهنما و بلد دخول بدانها جایز نیست. محمدعلی پاشا جدولی از رود نیل باسکندریه حفر کرده و بنام سلطان محمود خان عثمانی محمودیه تسمیه کرده است. در نقاط نزدیک باسکندریه در طرفین این جدول بعض محلات و نزهتگاهها احداث شده و نیز در جهت غربی اسکندریه در مسافت سه ساعته محلی موسوم به محله الرّمل است که آب و هوای بسیار معتدل و خوب دارد. توانگران ییلاقها و کاخهای رفیع در آنجا بنا کرده اند و در تابستان جمعی کثیر از اسکندریه برای تبدیل آب و هوا بآن موضع میروند. شهر اسکندریه را در 331 ق.م. اسکندر مقدونی بنا کرده و بطالسه که جانشینان وی در مصر بودند این شهر را پایتخت خود قرار داده و بترقی و توسعهء وی پرداخته اند و از خرابه های بلاد قدیمه منف و مصر مسله ها و بدایع صنعت بسیار برای آرایش و تزیین باسکندریه بردند و در ازمنهء اخیره بعض آن مسله ها را بقسطنطنیه و روم منتقل ساختند. اصل موضع قدیمی اسکندریه بر زبانه ای در بین دریا و برکهء مربوطه قرار داشته و فقط نوک آن محلی که بسوی شمال بشکل دماغه ای امتداد یافته بصورت جزیره ای مشاهده میشد و فانوس دریایی مشهور اسکندریه که در ازمنهء قدیمه یکی از عجائب سبعهء عالم بشمار میرفته در همین جزیره بوده، بعدها بطلمیوس در بین جزیرهء فیلادلف و شهر رصیفی (ریختم) احداث کرده لنگرگاه را بدو قسمت منقسم ساخت و سدّی متحرّک در بین این دو قسمت برآورد که قابل بستن و باز کردن بود و بمرور دهور این رصیف در نتیجهء تراکم رمل که بوسیلهء رود نیل و تموّجات دریا آورده میشد توسع یافته و جزیره و قارّه بهم پیوسته و بشکل دماغه و یا شبه جزیرهء کوچکی درآمده و خود شهر هم باین شبه جزیره انتقال یافته امروز آن قسمت از شهر که بنام «محلهء ترک» معروف شده کاملاً در این برزخ، و محلهء فرنگ در طرف مشرق این ساحل واقع است.
اسکندریهء قدیم بوسیلهء دو خیابان وسیع که یکی از سوی شمال بجنوب و دیگری از جانب مشرق بمغرب امتداد یافته بود شهر را بچهار پاره تقسیم میکرد. بخش واقع در جهت مغرب را خوتیس میگفتند، اینجا اقامتگاه عامه بود و قسمت مشرقی را بروخیوم مینامیدند و بسکونت اعیان و اشراف اختصاص داشت و عبادتگاهی بغایت جسیم و باتکلف بنام سراپیوم در این شهر دیده میشد و نیز یک کتابخانهء مکمل و مربوط بهمین پرستشگاه و یک موزه موسوم به موزئوم که حکم دانشگاهی را داشت با کتابخانهء مخصوص بخود وجود داشت.
بعد از اسکندر اهمیت شهر آتن و دیگر بلاد یونان از بین رفت و اسکندریه مرکز تمدن یونانیان گشت، بطالسه با تشویق و حمایت، علما و حکمای اطراف و اکناف را بدینجا جلب میکردند. این شهر مرکز انتشار انوار علوم و فنون بعالم گردید و در آن زمانها عدهء نفوس اسکندریه از 000,600 تن کمتر نبود و نظر بروایتی به 000,900 تن بالغ میشد. غلبه و ظفر رومیان بمعموریت و مدنیت اسکندریه ضربت مؤثری وارد آورد علی الخصوص محارباتی که در زمان کلئوپاتر در میان قیصر و آنطونیوس بروز کرد شهر را بویرانه مبدل ساخت، اکثر پرستشگاهها خراب شد، بزرگترین کتابخانه ها طعمهء حریق گشت. در تعاقب این احوال ظهور نصرانیت بانقراض علم و حکمت پرداخت و اسکندریه مرکز تعصبات جاهلانه گردید. هرجا جسته گریخته یکی از ارباب علم و معرفت را میدیدند به ارتداد و بی دینی متهم ساخته تعقیب میکردند. با وصف این احوال اسکندریه باز مقام خود را بکلی از دست نداد و عظمت و احتشام قدیمی خود را تا اندازه ای حفظ می کرد. وقتی که در سال 20 ه . ق. جری عمروبن العاص این شهر را فتح کرد نامه ای مشتمل بر اوصاف شهر بخلیفهء دوم نوشت. در آنجا میگوید 4000 حمام و 000,40 تن یهودی دارد و چیزهای دیگری نیز ازین قبیل ذکر میکند که دالّ برکثرت سکنه و وسعت شهر است پس از آن بار دیگر رومیها باسکندریه دست یافته و با سوءرفتار با مردم آنان را نسبت بمسلمانان بنقض عهد وادار کردند و در خلال این احوال اکثر اهالی رومی راه فرار پیش گرفتند، در نتیجه شهر تنزل بسیار کرد و عمروبن العاص سابقاً سور بلد را ویران کرده و برانداخته بود. پس از انتشار دین اسلام در این سرزمین اسکندریه بزمرهء بلاد درجهء دوم تدنی کرد و قاهره جای وی را گرفت و سمت شهر درجهء اول را پیدا کرد، با این حال و با وجود اینکه بعض جاهای آن ویران شده بود در زمان مروان بن عبدالعزیز بموجب فرمان احصائیه ای ترتیب دادند و در نتیجه معلوم شد که 000,600 تن نفوس در این شهر زندگی میکنند و بعدها در زمان جنگهای صلیب و مخصوصاً در دورهء ممالیک و چرکسان اسکندریه عرصهء تاخت و تاز و میدان فتنه و آشوب و بالمآل دچار انحطاط گشت و پس از کشف دماغهء امید تجارت هند هم از این شهر مقطوع گشت و اهمیت تجاری آن نیز از بین رفت و حال قصبهء کوچکی را پیدا کرد، سلطان سلیم خان در این حال آن را بتصرف درآورد و در زمانهای اخیر که تحت ادارهء مرحوم محمد علی پاشا درآمد بیش از 6000 سکنه نداشت. این پاشا بتوسیع و تعمیر این شهر جدیت و کوشش وافی صرف کرد و اخلاف وی نیز شیوهء مرضیهء او را تعقیب و در تعمیر این شهر سعی و کوشش بلیغ کردند تا آنجا که عدهء نفوس آن بچهل برابر بالغ گشت و راه شکوه و رونق قدیمی خود را پیش گرفت. (از قاموس الاعلام ترکی) . سکنهء آن اکنون 600000 است. اسکندریه دارای کتابخانهء مهمی بود که اولین دفعه بامر قیصر طعمهء حریق شد و مجدداً در 390م. نیز بآتش بیداد بسوخت و بقیهء آن طبق روایتی بامر عمر خلیفهء دوم در 641 م. از بین رفت(2). علی بن یوسف جمال الدین ابوالحسن قفطی صاحب تاریخ الحکماء متولد 568 ه . ق. و متوفی بسال 628 در شرح حال یحیی النحوی ظاهراً اول کس است که از سوختن کتب اسکندریه بدست عمروبن العاص و امر عمر بن الخطاب خبر میدهد و در آخر میگوید «فاسمع و اعجب!».
- پس از او عبداللطیف متوفی بسال 1231 م. مطابق 628 ه . ق. و بعد از او ابوالفرج بن عبری در کتاب مختصر تاریخ الدول متولد 622 ه . ق. و متوفی 685 این معنی را گفته است ولی گفتهء او لفظ بلفظ نقل گفتهء تاریخ الحکماست، حتی کلمهء فاسمع و اعجب. و ابن خلدون سوختن کتب ایران را بعمر(3) نسبت می کند. و مقریزی و حاجی خلیفه نیز می گویند که کتب خانه ها در اوایل اسلام سوخته شد. فرانسویان در سال 1798م. اسکندریه را تصرف کردند و انگلیسیها نیز در 1801 آنرا تسخیر کردند و در 1882 از طرف کشتیهای انگلیسی بمباران شد و اکنون از شهرهای عمدهء مملکت مستقل مصر است :
ز مقدونیه روی در راه کرد
باسکندریه گذرگاه کرد.نظامی.
رجوع بفهرست الجماهر بیرونی و روضات الجنات ص276 و تاریخ مغول ص573 و فهرست تاریخ الحکمای قفطی و قاموس کتاب مقدس و لغات تاریخیه و جغرافیهء ترکی ج1 ص167 و فهرست غزالی نامه و فهرست مجمل التواریخ و القصص و ضمیمهء معجم البلدان ج1 ص256 و فهرست تاریخ گزیده و فهرست حلل السندسیه و ضحی الاسلام ج ث ص8، 244 و سفرنامهء ناصرخسرو چ برلین ص56، 57 و تاریخ ایران باستان ص91، 110، 1216، 1357، 1688، 1706، 1764، 1916، 1941، 1942، 2034، 2153، 2156، 2161، 2162، 2175، 2176، 2181، 2374، 2454، 2564 و فهرست نزهه القلوب ج3 و فهرست التفهیم و فارسنامهء ابن البلخی ص104 و رجوع باسکندری شود.
(1) - Alexandrie. (2) - رجوع به ابن خلدون، فصل العلوم العقلیه و اصنافها شود.
(3) - رجوع به ابن خلدون، فصل العلوم العقلیه و اصنافها شود.
اشتراک‌گذاری
با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.