جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آهنی: (تعداد کل: 1)
آهنی
[هَ] (ص نسبی) از آهن. منسوب به آهن. آهنین :
میان من و او بایوان درست
یکی آهنی کوه گفتی برست.فردوسی.
برافراشتم گرز سیصدمنی
برانگیختم بارهء آهنی.فردوسی.
میان من و او بایوان درست
یکی آهنی کوه گفتی برست.فردوسی.
برافراشتم گرز سیصدمنی
برانگیختم بارهء آهنی.فردوسی.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.