جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آمه: (تعداد کل: 3)
آمه
[مَ / مِ] (اِ) ظرف که در آن سیاهی کنند نوشتن را. دوات. دویت. خوالستان. خوالسته. مِحْبَره. سیاهی دان :
ای ترا تنبک آمه نی خامه
لوح تعلیم تختهء نرد است.طرطری.
|| اَمنه، به معنی پشتهء هیزم و شاید یکی از دو کلمهء آمنه و آمه بدین معنی، مصحف دیگری باشد.
ای ترا تنبک آمه نی خامه
لوح تعلیم تختهء نرد است.طرطری.
|| اَمنه، به معنی پشتهء هیزم و شاید یکی از دو کلمهء آمنه و آمه بدین معنی، مصحف دیگری باشد.
آمه
[آمْ مَ] (ع ص) شکستگی سر که میان او و میان دماغ پوستکی تُنُک ماند. (السامی فی الاسامی). مأمومه.
آمه
[مَ] (ع اِ) فراخی سال. || باران. || آنچه می برند از ناف کودک یا خرقه ای که کودک را در آن پیچند. || آنچه برمی آید با کودک زمان زادن. || عیب. نقصان. || ذلت.