جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آبادی: (تعداد کل: 1)
آبادی
(حامص) (از پهلوی آواتی(1)، عمران. سعادت) عمارت. عمران. برابر ویرانی :
آبادی میخانه ز ویرانی ماست
جمعیت کفر از پریشانی ماست.خیام.
|| (اِ) جای آباد و جای معمور. آبادانی، از ده و شهر و امثال آن :
که جغد آن به که آبادی نبیند.نظامی.
(1) - در حاشیهء برهان چ معین به صورت aipaitihآمده است.
آبادی میخانه ز ویرانی ماست
جمعیت کفر از پریشانی ماست.خیام.
|| (اِ) جای آباد و جای معمور. آبادانی، از ده و شهر و امثال آن :
که جغد آن به که آبادی نبیند.نظامی.
(1) - در حاشیهء برهان چ معین به صورت aipaitihآمده است.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.