آبادی
(حامص) (از پهلوی آواتی(1)، عمران. سعادت) عمارت. عمران. برابر ویرانی :
آبادی میخانه ز ویرانی ماست
جمعیت کفر از پریشانی ماست.خیام.
|| (اِ) جای آباد و جای معمور. آبادانی، از ده و شهر و امثال آن :
که جغد آن به که آبادی نبیند.نظامی.
(1) - در حاشیهء برهان چ معین به صورت aipaitihآمده است.
آبادی میخانه ز ویرانی ماست
جمعیت کفر از پریشانی ماست.خیام.
|| (اِ) جای آباد و جای معمور. آبادانی، از ده و شهر و امثال آن :
که جغد آن به که آبادی نبیند.نظامی.
(1) - در حاشیهء برهان چ معین به صورت aipaitihآمده است.