[یَ / یِ رَ] (ص مرکب) دارای یک رنگ. ضد رنگارنگ. (ناظم الاطباء). به لون واحد. (یادداشت مؤلف). که رنگ واحد دارد. مقابل دورنگ : از این ناحیت [ دیلمان ]جامه های ابریشم خیزد یکرنگ و باریک. (حدودالعالم).
به نزد من آمد کمربسته روزی
یکی صدره پوشیده یکرنگ اخضر.
ابوسرانه امین درودگر.
- یکرنگ...