(اِمص مرکب) گوش تاب. فشار که به گوش دهند تا درد کند. (یادداشت مؤلف). || مجازاً تأدیب خصوصاً تأدیب استاد مر شاگرد را که گوش وی بمالد تا سرخ شود. (ناظم الاطباء). تنبیه. سیاست : و آن گوشمالها مرا امروز سود خواهند داشت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص26). برنایان را...