[گُ دَ / دِ] (ن مف مرکب) گم شده. از دست داده شده :
که بیژن بجایست خرسند باش
بر امید گم بوده فرزند باش.فردوسی.
همه درددل پیش دستان بخواند
غم پور گم بوده با او براند.فردوسی.
|| سرگردان. متحیر :
مرا در دین نپندارد کسی حیران و گم بوده
جز آن حیران که حیرانی دگر کرده...