جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه گشاده دل: (تعداد کل: 1)
گشاده دل
[گُ دَ / دِ دِ] (ص مرکب) دلباز. مبسوط :
که پیروز رفتی و بازآمدی
گشاده دل و بی نیاز آمدی.فردوسی.
|| خوشحال و بافرح. (برهان) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) :
سپه یکسره پیش سام آمدند
گشاده دل و شادکام آمدند.فردوسی.
پذیره شدش رستم زال سام
سپاهی گشاده دل و شادکام.فردوسی.
بفرمود تا پیش او آورند
گشاده دل و...
که پیروز رفتی و بازآمدی
گشاده دل و بی نیاز آمدی.فردوسی.
|| خوشحال و بافرح. (برهان) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) :
سپه یکسره پیش سام آمدند
گشاده دل و شادکام آمدند.فردوسی.
پذیره شدش رستم زال سام
سپاهی گشاده دل و شادکام.فردوسی.
بفرمود تا پیش او آورند
گشاده دل و...