جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ژکور: (تعداد کل: 3)
ژکور
[ژَ] (ص) زُفت و بخیل و دون بود. (لغت نامهء اسدی). سفله و دون همت باشد. (لغت نامهء اسدی نسخهء نخجوانی)(1). ممسک. فرومایه. پست. خسیس. (برهان). رجوع به زکور شود :
چرخ فلک هرگز پیدا نکرد(2)
چون تو یکی سفله(3) و دون و ژکور
خواجه ابوالقاسم از ننگ تو
برنکند سر به قیامت ز...
چرخ فلک هرگز پیدا نکرد(2)
چون تو یکی سفله(3) و دون و ژکور
خواجه ابوالقاسم از ننگ تو
برنکند سر به قیامت ز...
ژکور
[ژُ] (اِخ)(1) آرنه فرانسوا مارکی. نام سیاستمدار فرانسوی. مولد تورنان (سِن-اِ-مارن) بسال 1757 و وفات در پرسله (سن-اِ-مارن) بسال 1852 م.
(1) - Jaucourt, Arnail....
(1) - Jaucourt, Arnail....
ژکور
[ژُ] (اِخ) لوئی شوالیه دو. نام دانشمند فرانسوی و یکی از نویسندگان دائره المعارف. مولد پاریس بسال 1704 و وفات بسال 1779 م.