جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه چیره دستی: (تعداد کل: 1)
چیره دستی
[رَ / رِ دَ] (حامص مرکب)عمل چیره دست. مهارت. استادی. حذاقت. مهارت. || غلبه. (غیاث اللغات) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). تسلط. زبردستی :
مبارزی که به مردی و چیره دستی و رنگ
چنو یکی نبود در میان بیست هزار.فرخی.
حربی سخت بکردند یاران میهم بن رونک چیره دستی کردند... عبدالله بن احمد هزیمت...
مبارزی که به مردی و چیره دستی و رنگ
چنو یکی نبود در میان بیست هزار.فرخی.
حربی سخت بکردند یاران میهم بن رونک چیره دستی کردند... عبدالله بن احمد هزیمت...