جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه چشمه: (تعداد کل: 6)
چشمه
[چَ / چِ مَ / مِ] (اِ)(1) جائی که آنجا آب جوشد و روان شود. (برهان). بمعنی چشمهء آب معروف است. (انجمن آرا). چشمهء آب که منبع آب است. (آنندراج). آنجایی از زمین که از آنجا آب جوشد و روان شود. (ناظم الاطباء). جائی که از آن آب میزاید. (فرهنگ...
چشمه
[چَ / چِ مَ / مِ] (اِخ) دهی جزء دهستان سربند بالا بخش سربند شهرستان اراک که در 42 هزارگزی باختر آستانه و 7 هزارگزی جنوب راه بروجرد به اراک واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 117 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، بنشن، پنبه و انگور،...
چشمه
[چَ / چِ مَ / مِ] (اِخ) دهی جزء مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک که در 54 هزارگزی جنوب خاوری فرمهین و 2 هزارگزی راه شوسهء اراک به قم واقع است. دامنه و سردسیر است و 715 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، انگور، صیفی و قلمستان،...
چشمه
[چَ / چِ مَ / مِ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش راور شهرستان کرمان که در 23 هزارگزی جنوب باختری راور و 19 هزارگزی راه فرعی کرمان به راور واقع است و 2 خانوار سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
چشمه
[چِ مَ / مِ] (اِخ) دهی از دهستان ولدیان بخش حومهء شهرستان خوی که در 15 هزارگزی شمال خاوری خوی و 2 هزارگزی جنوب راه شوسهء مرند به خوی واقع است دامنه ایست معتدل و 198 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات شغل اهالی زراعت، صنایع...