جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه چرش: (تعداد کل: 3)

چرش

[چَ رَ] (اِ) جو و گندم بلغورکرده. || چراگاه. (ناظم الاطباء). چراگاه و مرعی. (فرهنگ شعوری). || ضیافت و مهمانی. (ناظم الاطباء). در بعضی نسخه ها، روز عید و بزم و جشن. (فرهنگ شعوری). || فراهم آورندهء ضیافت. (ناظم الاطباء).

چرش

[چَ رِ] (اِمص) اسم مصدر از چریدن. چرا. چریدن. (ناظم الاطباء). || علف دادن. (فرهنگ شعوری). || (اِ) چاشنی و مزه. (ناظم الاطباء).

چرش

[چِ رِ] (اِ) (در بعضی لهجه ها) چریش. سریش. سرش. نوعی مادهء چسبناک. رجوع به چریش شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.