جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه چرخ: (تعداد کل: 3)
چرخ
[چَ] (اِ)(1) فلک سیارگان بود. (فرهنگ اسدی). آسمان و فلک. (برهان). فلک. (جهانگیری). کره. سپهر و آسمان و کرهء فلکی. (ناظم الاطباء). آسمان به اعتقاد قدیم که کره ایست گردنده. (فرهنگ نظام). گردون. فلک الافلاک :
چرخ چنین است و بر این ره رود
لنگ ز هر نیک و ز هر بد...
چرخ چنین است و بر این ره رود
لنگ ز هر نیک و ز هر بد...
چرخ
[چَ] (اِ)(1) نام پرنده ایست شکاری و به این معنی با غین نقطه دار هم آمده است. (برهان). نام پرنده ای شکاری است؛ و صحیح به غین معجمه باشد. (آنندراج). باز سپید. (ناظم الاطباء). مرغ شکاری. چرغ، که معرب آن «صَقْر» است. رجوع به چرغ و صَقْر شود :
سوی دشت...
سوی دشت...
چرخ
[چَ] (اِخ) نام شهری بوده قدیم، در خراسان. (برهان)(1). نام شهریست بخراسان. (صحاح الفرس). نام شهری در خراسان. (ناظم الاطباء). نام دهی است از ولایت غزنین. (برهان).(2) بمعنی دهی است از مضافات غزنین که شیخ یعقوب چرخی از آنجا بوده. (انجمن آرا) (آنندراج). نام دهی است از مضافات غزنین. (جهانگیری)....