[چَ] (ص) آلوده به روغن و چربی. چرب شدن چیزی از روغن و امثال آن باشد. (برهان) (آنندراج). دسم و روغنی و لزج و باچسب و صاف. (ناظم الاطباء). روغنین. روغن دار. مقابل خشک، که بمعنی کم روغن و روغن ندیده باشد. باروغن. پرروغن: طعام چرب. خورش چرب. غذای چرب...
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.