چرب

معنی چرب
[چَ] (ص) آلوده به روغن و چربی. چرب شدن چیزی از روغن و امثال آن باشد. (برهان) (آنندراج). دسم و روغنی و لزج و باچسب و صاف. (ناظم الاطباء). روغنین. روغن دار. مقابل خشک، که بمعنی کم روغن و روغن ندیده باشد. باروغن. پرروغن: طعام چرب. خورش چرب. غذای چرب :
چو بنهاد آن تل سوسن ز پیش من چنان بودم
که پیش گرسنه بنهی ترید چرب و بهنانه.
حکاک (از فرهنگ اسدی)(1).
درختی که تلخش بود گوهرا
اگر چرب و شیرین دهی مر ورا
همان میوهء تلخت آرد پدید
از او چرب و شیرین نخواهی مزید.
بوشکور.
به پیشش همه خوان زرین نهید
خورشها همه چرب و شیرین نهید.فردوسی.
کنون نامهء من سراسر بخوان
گر انگشت ها چرب داری به خوان.
فردوسی.
وزبهر خز و بز و خورشهای چرب ونرم
گاهی ببحر رومی و گاهی بکوه غور.
ناصرخسرو.
مر سخن را گندمین و چرب کن
گر نداری نان چرب گندمین.ناصرخسرو.
چرب و شیرین خوانچهء دنیا
بمگس راندنش نمی ارزد.خاقانی.
-امثال: دست چربت را بسرِ ما هم بمال؛ یعنی ازآنچه داری ما را هم نصیبی ده.
ما که نمی پذیریم، چرب تر.
|| آلوده بروغن. چرب و چیلی. روغنی و کثیف: جامهء چرب. دست چرب :
چون که نشوئی سلبِ چرب خویش
گر تو چنین سخت سره گازری.
ناصرخسرو.
یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش
ای که دستی چرب داری پیشتر دیوار خویش.
سعدی.
|| نرم. لطیف. ملایم. مطبوع. ملایم طبع. دلچسب: گفتار چرب. سخن چرب. زبان چرب :
گرانمایه سیندخت را پیش خواند
بسی چرب گفتار با او براند.فردوسی.
که بیداردل بود و پاکیزه مغز
زبان چرب و شایستهء کار نغز.فردوسی.
خردمند و هشیار و با رای و شرم
سخن گفتن چرب و آواز نرم.فردوسی.
ترا چند خواهی سخن چرب هست
بدل نیستی پاک و یزدان پرست.فردوسی.
هنرمندی و رای و پرهیز و دین
زبان چرب و جویندهء آفرین.فردوسی.
من از فریب تو آگه نه و تو سنگین دل
همی فریفته بودی مرا به چرب سخن.
فرخی.
از مار کینه ورتر، ناسازتر چه باشد
گفتار چربش آرد بیرون ز آشیانه.لبیبی.
کسی که خانه و خوانش ندیده ام هرگز
بمدح او سخن چرب و خوش چرا رانم.
مسعودسعد.
گر زبان با من ندارد چرب، هم نبود عجب
کانچه او را در زبان بایست در پیراهن است.
سنائی.
بزبان چرب جانا بنواز جان ما را
بسلام خشک خوش کن دل ناتوان ما را.
خاقانی.
زبان چرب تو اینک به نکتهء شیرین
برون کشید زبانش بسان موی از ماست.
سلمان ساوجی.
|| زیادتی نمودن. (برهان) (آنندراج). چربیدن، مقابل خشک که بمعنی کم و کسر است. بیش از مقدار معین. بیش از وزن معهود. فزون از مقیاس معین و معلوم. کمی سنگین تر از قرار میان بایع و مشتری : دو ستاره است روشن و نه بزرگ و دوری میان ایشان مقدار بدستی چرب تر. (التفهیم).
وام خواهی و نخواهی مگر افزونی و چرب
باز اگر بازدهی جز که بنقصان ندهی.
ناصرخسرو.
بره زانسو ترازوئی ز اینسو
چرب و خشکی درین میان برخاست.
خاقانی.
رجوع به چربیدن و چرب آمدن شود.
|| سمین و فربه. || هنگفت و ستبر. (ناظم الاطباء). || غالب شدن. (برهان). غالب و مظفر و فاتح. (ناظم الاطباء). زورمندتر بودن. زورش به کسی چربیدن. رجوع به چربیدن شود. || قسمی از آب. (ناظم الاطباء).
(1) - این شعر در حاشیهء یکی از نسخ فرهنگ اسدی به «بوشکور» منسوب است.

درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس

اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارت‌های عضو شتاب

مشاهده جزئیات محصول

اشتراک‌گذاری:

با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.