جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه چرا: (تعداد کل: 3)
چرا
[چَ] (اِمص) بمعنی چریدن باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (غیاث). رعی و رعیه. (ناظم الاطباء). چریدن حیوان که خوردن علف زمین است. (فرهنگ نظام). چرا کردن. عمل چریدن :
چو برگرددت روز یار توام
بگاه چرا مرغزار توام.فردوسی.
چرا ناید آهوی سیمین من
که بر چشم کردمش جای چرا؟غضایری.
هر زردگلی بکف چراغی دارد
هر آهوکی...
چو برگرددت روز یار توام
بگاه چرا مرغزار توام.فردوسی.
چرا ناید آهوی سیمین من
که بر چشم کردمش جای چرا؟غضایری.
هر زردگلی بکف چراغی دارد
هر آهوکی...
چرا
[چِ] (ادات استفهام) بمعنی از برای چه. (برهان) (انجمن آرا). بمعنی برای چه، زیرا که این لفظ مرکبست از کلمهء «چه» که برای استفهام است و از لفظ «را» که بمعنی «برای» باشد. (آنندراج) (غیاث). کلمهء تعلیل. از برای چه و برای چه و بچه جهت. (ناظم الاطباء). از چه...
چرا
[چَرْ را] (اِخ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «اسم محالی است بسیار معتبر از محالات سلطان آباد عراق و وصل است بخاک ملایر دارای قری و آبادیها و املاک معتبر و حاصل و زراعت وافر و از هر قبیل». (از مرآت البلدان ج 4 ص 215).